هادی حبیبی منتخب چهارمین جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی:

«قصه» مهمترین چالش یک نویسنده است

هادی حبیبی نمایشنامه نویس منتخب چهارمین جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی «قصه» در تولید نمایشنامه نویسی را مهمترین چالش یک نویسنده دانست.
چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۵
کد خبر :  ۳۵۰۶۱۰


هادی حبیبی در گفتگو با روابط عمومی حوزه هنری گفت: اگر بخواهیم موضوع اقتصادی را که قطعا یکی از بزرگترین چالش‌ها در عرصه نمایشنامه نویسی هست را کنار بگذاریم، به عقیده من "قصه" مهمترین چالش برای یک نویسنده است. من فکر میکنم جامعه ایرانی آنقدر دچار یکنواختی و مشکلات مشترک شده است که دیگر قصه‌ای خلق نمی‌کند.
این هنرمند اهل بروجن استان چهارمحال و بختیاری افزود: در دنیای امروز به ویژه کشور ما، فانتزی مفهوم خودش را در جامعه از دست داده است. به شکلی که نویسنده بر اساس تخیلاتش نمی‌تواند یک قصه را عرضه کند. چون جامعه نمی‌پذیرد. آنقدر ذهن جامعه درگیر واقعیت هاست که جایی برای تخیل نمی‌ماند. جامعه فقط آغوشش را برای روایت‌های اعتراضی باز می‌کند، چون در این موقعیت، تنها "هنر اعتراضی" را زبان مشترک می‌داند؛ و اینجاست که کار هنرمند یا یک نویسنده سخت می‌شود.
حبیبی در پاسخ به این پرسش که چقدر نمایشنامه او در این رویداد به زیست بوم و فرهنگ بومی و محلی توجه داشته گفت: اگر منظور از زیست بوم و فرهنگ قومی در آثار این است که شخصیت‌ها با لهجه و گویش محلی صحبت کنند و قصه در یک زیستگاه محلی اتفاق افتاده باشد، باید بگویم که اثر من فاقد چنین شاخصه‌ای است. نمایشنامه من که عنوان آن «خودیخواری» است، کاملا تحت تاثیر فرهنگ قالب جامعه ایرانی است. این اثر تصویرگر این موضوع است که رفتار‌های خوب یا بدی که امروزه در جامعه به عنوان یک ایرانی از ما سر می‌زند، ریشه در فرهنگ، اقوام و پایندی به اصول اخلاقی از گذشته تا به امروز دارد.
وی یاد آور شد: اعتقاد من این است که فرهنگ عمومی یک کشوری مانند ایران متشکل از خرده فرهنگ‌های اقوامی است که در جای جای ایران زندگی می‌کردند و با به وجود آمدن امکان راحت‌تر برای مهاجرت‌های داخلی، در هم تنیده شده اند که ماه عسل این تنیدگی، فرهنگ امروز جامعه ایرانی است. قطعا جوامع غیر ایرانی، هر نشانه یا رفتار فرهنگی را از هر کدام از اقوام ایرانی ببیند، آن را به کشور ایران تعمیم می‌دهد نه یک قوم یا قبیله خاصی در ایران این همان نگاه جهان شمولی است که باید در آثار نهادینه شود تا جاودانه بماند.
ابن نمایشنامه نویس اظهار داشت: ما وقتی آثار کلاسیک جهان را مرور می‌کنیم، می‌بینیم که آنچه آن اثر را جاودانه کرده است، موضوع و نگاه جهانی آن اثر است؛ و قطعا پشتوانه درام و شخصیت‌های آن آثار، متاثر از فرهنگ، سنن و اقوام آن کشور است. آن چیزی که ما در آثار ایرانی کمتر می‌بینیم. شاید دلیل این کمرنگی، مرزبندی کردن اقوام و فرهنگ‌های مختلف در ایران است. هر قومی خود را متعصبانه دارای غنی‌ترین فرهنگ و آیین می‌داند و هر شخصیت اجتماعی و یا قصه‌ای که خروجی آن قوم باشد را فقط متعلق به خود می‌داند و با قصه اقوام دیگر خود را غریبه می‌بیند و فکر می‌کند که قصه‌ی هر منطقه متعلق به همان منطقه است.
این هنرمند جوان افزود: به عقیده من، اقوام و زیستگاه آنها سرشار از قصه است. قصه‌هایی که در بند زمان و مکان یک قوم یا قبیله گرفتار است. این قصه‌ها باید بدون مرز بندی انتقال پیدا کنند. فرهنگ اقوام مانند رودخانه‌های زلال و جاری هستند که با به هم پیوستنشان می‌شود دریایی از فرهنگ سرزمین ایران را ساخت؛ و این جشنواره‌های آیینی و سنتی هستند که با جذب روشنفکران، هنرمندان و جامعه شناسان می‌توانند این مرزبندی‌ها را بردارند و اشتراکات مفید فرهنگی را به جامعه انتقال دهند.
حبیبی در پاسخ به اینکه هنر‌های نمایشی و نمایشنامه نویسی در کشور چه جایگاه و اهمیت برای جامعه و مسئولین دارد گفت: در اقتصاد یک اصطلاح وجود دارد به نام عرضه و تقاضا، نوع تقاضا است که کیفیت و کمیت عرضه را مشخص می‌کند. تا زمانی که جامعه نسبت به تئاتر احساس نیاز نکند، عرضه محصولات نمایشی نمی‌تواند جایگاهی در جامعه داشته باشد. آموزش و فرهنگ سازی در این خصوص نیز تنها از بدنه تصمیم‌گیری فرهنگ و هنر بر می‌آید. مخصوصا نظام آموزشی، تا زمانی که در آموزش و پرورش بی توجهی به تئاتر باشد و در مدارس متولی برای معرفی جایگاه تئاتر وجود نداشته باشد، کار برای دیگر تصمیم گیری‌های فرهنگی سخت می‌شود.
این هنرمند تئاتر استان چهارمحال و بختیاری درباره برگزاری جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی گفت: به نظر من جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی استاندارد‌های یک جشنواره ملی را داشت. اما ایرادی که در تمام جشنواره‌های نمایشنامه نویسی وجود دارد عدم شفافیت است. به طور مثال، یک شرکت کننده در جشنواره تئاتر، می‌تواند آثار رقبای خود را ببیند، مقایسه کند، تفاوت‌ها، برتری یا کاستی‌های کارش را متوجه شود. می‌تواند جریان فکری مخاطب را لمس کند و در نهایت در آثار بعدی خود لحاظ کند. اما در جشنواره‌های نمایشنامه نویسی، شاخص فقط سلیقه شخصی داور‌هایی است که آثار را مورد ارزیابی قرار می‌دهند. شرکت کننده‌ای که اثرش پذیرفته نشده، اصلا نمی‌تواند بفهمد که چرا اثرش مورد قبول نبوده یا اثری که نسبت به او برتری داشته چه ویژگی‌هایی دارد. نمایشنامه در اصل بنیان و خشت اول یک بنای نمایشی است، اما وقتی از بیرون به یک جشنواره نمایشنامه نویسی نگاه میکنی، غریبانگی را حتی در مقدار سرمایه گذاری و نوع برگزاری آن هم می‌توان دید.
وی یاد آور شد: امروز به مدد تکنولوژی می‌توان آثار ارسال شده را در دسترس عموم قرار داد و درباره آثار ارسالی، نظر مخاطبین هم دخیل کرد. داوران، نظرات تخصصی خودشان را درباره کار‌ها اعلام کنند و شرایطی برای تحلیل آثار برتر و علت ضعف آثار ضعیف‌تر فراهم باشد.
حبیبی درباره موضوع اثر خود در این رویداد هنری گفت: نمایش «خودی خواری» دارای سه اپیزود است که در سه دوره (قاجار، پهلوی دوم و زمان حال) اتفاق می‌افتد. اپیزود اول درباره شخصی با نام «جهانگیر» در دوره قاجار است و به اتفاقات دوران قاجار می‌پردازد و اپیزود دوم در دوران پهلوی به زندگی یکی از نوچه‌های طیب حاج رضایی پرداخته است. «سلطان» که یکی از نوچه‌های طیب حاج رضایی را روایت می‌کند و اپیزود سوم در زمان حال و اشتباهات یک زن امروزی را در زندگی روایت می‌کند.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، هادی حبیبی متولد ۱۳۵۸ در شهر بروجن استان چهارمحال و بختیاری است. او در رشته مهندسی برق تحصیل کرده و بر خلاف این رشته تحصیلی در زمینه گرافیک و طراحی داخلی مشغول به کار است. حبیبی از سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ با شرکت در نمایش‌های دانش آموزی وارد عرصه تئاتر شده است. اولین تجربه نویسندگی و کارگردانی خود را در سال ۱۳۷۵ با نمایش (پهلوان) به عنوان نماینده هنرستان شهید شبانیان بروجن در جشنواره دانش آموزی داشته است. حضور در گروه نمایش (تئاتر شهر) و همکاری با احمدرضا رافعی، حسین نورشرق، احمد مردانی و فرشاد صالحی از دیگر فعالیت‌های این هنرمند بروجنی است. او تا کنون نمایشنامه‌هایی را با عنوان‌های «خودیخواری»، «شرّ آب»، «روزگاری شوهر آناکارنینا» و «مَن» نوشته است و در حال حاضر نیز نمایشنامه او با عنوان «روزگاری شوهر آناکارنینا» در حال ترجمه به زبان روسی است.

ارسال نظر